استفان والت: آشتی عربستان و ایران یک بیدارباش برای آمریکاست
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۹۴۱۶۳
به گزارش خبرآنلاین، استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد در مقالهای در فارنپالیسی آشتی میان ایران و عربستان سعودی را یک زنگ هشدار برای آمریکا توصیف کرده و نوشته که این طرح صلح توافق بزرگی است که با میانجیگری چین انجام شده است.
او مینویسد: «هرچند آشتی میان عربستان سعودی و ایران- به میانجیگری چین- همسنگ دیدار ۱۹۷۲ نیکسون از چین، سفر ۱۹۷۷ انور سادات به اورشلیم یا پیمان ۱۹۳۹ مولوتوف- ریبنتروپ نیست، اما اگر عملی شود، توافقی بسیار مهم به شمار خواهد آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اضافه میکند: «مهمتر اینکه بیدارباشی است برای دولت بایدن و بقیه ساختار سیاست خارجی آمریکا، چرا که محدودیت های خودتحمیلی آمریکا بر سیاستش در خاورمیانه را آشکار می سازد. این توافق همچنین تاکیدی است بر اینکه چگونه پکن تلاش می کند تا خود را بعنوان یک نیروی هواخواه صلح در جهان نشان دهد، ردایی که آمریکا در سالهای اخیر، عمدتا آن را کنار گذاشته است.»
او مینویسد: «چین چگونه از پس این کار برآمد؟ این خیزش کارسازِ اقتصادی چین است که نقش فزاینده ای را در خاورمیانه به پکن می دهد. مهمتر اینکه چین روابط دیپلماتیک و پیوندهای تجاری دوستانهای با اکثریت کشورهای منطقه دارد: با مصر، عربستان، اسراییل، کشورهای خلیج فارس و حتی بشار اسد در سوریه. اینگونه است که یک قدرت بزرگ، اهرم هایش را به حداکثر می رساند و روشن می سازد که می خواهد با دیگران کار کند اگر آنها مایل هستند که با او کار کنند و پیوندهایش با دیگران به آنها یادآور می شود که گزینه های دیگری هم دارد.»
استفان والت در ادامه نوشته آمریکا بر عکس چین «روابط ویژه» با برخی کشورهای خاورمیانه دارد و با دیگران هم، مهمتر از همه با ایران، هیچ رابطه ای ندارد. نتیجه اینکه کشورهای مشتری همچون مصر، اسراییل یا عربستان سعودی، حمایت آمریکا را بدیهی و مسلم فرض می کنند و به نگرانی هایش هم چندان وقعی نمی گذارند، حال چه در زمینه حقوق بشر مصر باشد، چه جنگ سعودی در یمن یا کارزار دیرپا و بیرحمانه اسراییل برای مستعمره کردن کرانه باختری. در همین حال، بی ثمرترین تلاش های ما برای انزوا و سرنگونی جمهوری اسلامی هم ظرفیت واشنگتن برای شکل دادن به ذهنیات، کنش ها و جهت گیری دیپلماتیک ایران را اساسا به صفر رسانده است. این رویکرد- که محصول تلاش های مسموم آیپک (کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل)، بنیاد دفاع از دمکراسی و امثال آنهاست، و البته بودجه آن را هم لابی های وابسته به دولت های عربی تامین می کنند- شاید روشن ترین نمونه از گُل به خودی در دیپلماسی معاصر آمریکا باشد. واشنگتن، با نشان دادن اینکه، نمی تواند کار زیادی برای پیشبرد صلح یا عدالت در منطقه انجام دهد، میدان را برای پکن باز کرد.
او اضافه کرده است: «بعنوان یک قاعده، بیشتر دولت های جهان خواهان صلح هستند و نمی خواهند که بیگانگان در اموراتشان دخالت کرده به آنها بگویند که باید چه کاری انجام دهند. آمریکا در سی سال گذشته یا بیشتر از آن، مکررا اعلام کرده که دیگر دولت ها باید مجموعه ای از اصول لیبرال را بپذیرند (انتخابات، حاکمیت قانون، حقوق بشر، اقتصاد بازار و غیرو) و به نهادهای مختلف تحت رهبری آمریکا بپیوندند. تعریف آمریکا از "نظم جهانی" ذاتا تجدیدنظرطلبانه است. چین اما رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است: از سال ۱۹۷۹، وارد هیچ جنگ جدی ای نشده و مکررا پایبندی خود به حاکمیت ملی و عدم مداخله را مورد تاکید قرار داده هرچند این کار، موجب نشده که دست از دعاوی نادرست سرزمینی یا درگیرشدن در کشمکش های مرزی در چندین نقطه بردارد. هیچکس نباید تصور کند که اگر رهبران چین احساس کنند که شانس موفقیت شان در بکارگیری زور برای تغییر وضع موجود بالاست، در انجام این کار تردید خواهند کرد.»
او در پایان نوشته است: «درس آشکاری که باید دولت آمریکا بیاموزد این است که توجه بیشتری را مصروف خنثی کردن تنش ها، جلوگیری از جنگ ها و پایان بخشیدن به منازعات کند به جای آنکه موفقیت سیاست خارجی خود را در این ببیند که چه جنگ هایی را می بریم، چه شماری از تروریست ها را می کشیم یا مسیر و شرایط کدام کشورها را تغییر می دهیم. اگر آمریکا این امکان را برای چین فراهم کند که خود را بعنوان یک صلح ساز قابل اتکاء و بعنوان قدرت بزرگی که می خواهد زندگی کند و اجازه دهد دیگرانی هم که با او رابطه دارند، زندگی کنند، جا بیندازد، در آنصورت برای واشنگتن بسیار دشوار خواهد شد که دیگر کشورها را در کنار خود نگه دارد.»
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1747095منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ایران و عربستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۴۱۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسطین، مسئلهای که عادی نمیشود!
وزیر خارجه آمریکا در روزهای اخیر برای شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وارد ریاض شد و در سخنان خود به پروژه عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل پرداخت، پروژه ای که پس از عملیات طوفان الاقصی به حالت تعلیق درآمده بود اما اینبار با چاشنی فلسطین روی میز قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با معلمان بار دیگر به مسئله فلسطین پرداختند و با اشاره غیرمستقیم به تحرکات اخیر آمریکاییها در منطقه در پی سفر آنتونی بلینکن به عربستان سعودی، بر شکست پروژه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاکید کردند. حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود تنها راهحل مسأله فلسطین را پیشنهاد مطرح شده از جانب ایران یعنی بازگرداندن فلسطین به صاحبان اصلی آن اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خواندند و تأکید کردند: تا وقتی فلسطین به صاحبان خود بازنگردد مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد و حتی اگر بیست، سی سال دیگر هم تلاش کنند که رژیم صهیونیستی را سر پا نگه دارند - که انشاءالله نمیتوانند - این مسأله، حل شدنی نخواهد بود.
رهبر انقلاب افزودند: فلسطین باید به مردم آن بازگردد و پس از تشکیل نظام فلسطینی، خودشان تصمیم بگیرند که با صهیونیستها چه کنند.
ایشان با اشاره به تحرکاتی برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه، گفتند: بعضیها خیال میکنند با این کارها مسأله حل خواهد شد در حالی که با فرض عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی اطراف، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مشکل متوجه دولتهایی خواهد شد که با چشم بستن بر جنایات رژیم اشغالگر با آن دست دوستی دادهاند و ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد.
این سخنان رهبر انقلاب پس از آن بود که «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا بعد از عملیات «وعده صادق» که معادلات را در منطقه غرب آسیا تغییر داد، در روزهای اخیر برای شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وارد عربستان سعودی شد و در صحبتهای خود به پروژه عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی پرداخت، پروژهای که طرف سعودی پس از عملیات طوفان الاقصی و افزایش نفرت مردم کشورهای منطقه و جهان از رژیم جنایتکار اسرائیل، بسیار محتاطانه در مورد آن سخن گفته بود و در این مدت مقامات ریاض همواره تاکید کرده بودند که هرگونه عادی سازی روابط با تل آویو در گرو تشکیل کشور مستقل فلسطینی است.
وزیر خارجه آمریکا روز دوشنبه از پیشرفت روند عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و رسیدن آن به مراحل پایانی خبر داد و گفت: آمریکا و عربستان در طول ماه گذشته میلادی اقدامات فشردهای را برای عادی سازی روابط ریاض و تل آویو انجام دادند.
وی اضافه کرد: احتمال دارد، تلاشهای دوجانبه عربستان و آمریکا در این باره به زودی به نتیجه برسد، اما ابتدا باید به جنگ در غزه پایان دهیم و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی را آغاز کنیم تا پس از آن روند عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به پیش رود.
همچنین «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان سعودی نیز در حاشیه این نشست از نزدیکی موعد امضای توافق امنیتی میان این کشور و آمریکا خبر داد.
این تحرکات منطقهای در شرایطی مطرح میشود که ریاض و تلآویو سال گذشته در نزدیکی توافق عادیسازی قرار داشتند، توافقی که قرار بود عربستان در قبال به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به توافقی امنیتی با ایالات متحده برسد، اما عملیات طوفان الاقصی معادلات طرفین را برهم زد و روند مذاکرات را برای چندین ماه دچار تعلیق کرد.
محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی اواخر شهریور ۱۴۰۲ در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز آمریکا گفت که ریاض به عادیسازی روابط با تلآویو به شرط تحقق اهداف فلسطینیان نزدیک میشود. محمد بنسلمان افزود: مساله فلسطین برای عادیسازی روابط با [رژیم] اسرائیل مهم است. ولیعهد عربستان سعودی افزود: ریاض هر روز بیشتر به عادیسازی روابط با تلآویو نزدیک میشود اما به شرط تحقق اهداف فلسطینیها. وی همچنین گفت: واشنگتن پیشنهادی برای برقراری روابط با [رژیم] اسرائیل ارائه کرد و مذاکرات ادامه دارد و خوب است.
منظور ولیعهد عربستان از تحقق اهداف فلسطینیها، راه حل ۲ دولتی در فلسطین است و اگر محمد بن سلمان به طرح عموی خود و پادشاه سابق عربستان، ملک عبدالله در سال ۲۰۰۲ وفادار مانده باشد یکی از شروط آن بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ است.
به نظر میرسد آنچه در روزهای گذشته در پایتخت عربستان شاهد بودهایم نشان از طراحی طرف آمریکایی و عربستانی برای فلسطین و منطقه دارد، زیرا وزای خارجه آمریکا و عربستان درباره بخشی از راه حل مساله فلسطین مواضع مبهمی درباره مقاومت فلسطینی بیان کرده که گذشت زمان جزئیات آن را مشخص خواهد کرد. در همین راستا آنتونی بلینکن میگوید: «یک پیشنهاد سخاوتمندانه مقابل حماس گذاشته شده است و امیدواریم که تصمیم درستی بگیرد». بن فرحان هم اظهار کرد باید تلاش بیشتری در جبهه فلسطینی صورت گیرد و مسیری را در پیش گیریم که در نهایت به تشکیل کشور فلسطین منتهی شود.
این در حالی است که روز دوشنبه در مجمع اقتصادی داووس در ریاض طی بیانیهای اعلام شد پادشاهی عربی سعودی و ایالات متحده آمریکا در آستانه انجام «اقدامات نهایی» برای امضای توافق امنیتی دوجانبه هستند. توافقی که خواسته ریاض بوده و شامل تضمین کامل واشنگتن برای حمایت همه جانبه تسلیحاتی و امنیتی از عربستان است.
با توجه به این موضوع میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر صحبت از آتش بس در غزه و تشکیل یک کشور فلسطینی برای طرفهای منطقهای و فرامنطقه ای یک بازی برد-برد محسوب میشود؛ زیرا از یک سو کشورهای عربی میتوانند بگویند در نهایت راه حلی را پیدا کردهاند و آمریکاییها هم میتوانند از شر دولت نتانیاهو خلاص شده و به بازسازی تصویر فروریخته خود طی ۶ ماه گذشته بپردازند. البته کشور فلسطین مد نظر آمریکا و بلینکن به چند کانتون از هم جدا خلاصه میشود که بدیهیترین اجزای یک دولت را نخواهد داشت و تحت الحمایه اسرائیل باقی خواهد ماند و اینگونه در نگاه و محاسبات دو طرف مساله فلسطین محو خواهد شد.
موانع عادیسازیبا این وجود همانطور که گفته شد، طی ۷ ماه گذشته روند تحولات منطقه پس از طوفان الاقصی مانعی سخت در برابر این پروژه ایجاد کرده است و به نظر نمیرسد در شرایطی که حتی شهروندان و دانشجویان ایالات متحده حاضر پذیرش ننگ حمایت از رژیم صهیونیستی نیستند، عادی سازی روابط با این رژیم برای عربستان سعودی بدون هزینه باشد، به ویژه اینکه ترکیه نیز حاضر شده حداقل در ظاهر، تغییر تاکتیک بدهد و در سیاست اعلامی خود ادعا کرده روابط اقتصادیاش با رژیم صهیونیستی را قطع کرده است.
علاوه بر این، ایده ۲ دولتی در ۶ ماه گذشته مطلوبیت خود را تا حد زیادی از دست داده است و طرف اشغالگر اسرائیلی را در نفی حقوق کامل فلسطینیها مصممتر کرده است. پایگاه آمریکایی «نشنالاینترست» اواخر بهمن سال گذشته در گزارشی نوشت: «حتی اگر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل همین فردا دفتر خود را ترک کند باز هم منجر به برقراری صلح در خاورمیانه نخواهد شد، چرا که بسیاری از اسرائیلیها به راهحل ۲ دولتی معتقد نیستند».
به نوشته این پایگاه تحلیلی «اما هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که آسیب ۷ اکتبر نگرش عمومی اسرائیل را به سمت پذیرش ایده یک کشور مستقل فلسطینی تغییر داده باشد». طبق این گزارش، بنیگانتس و همچنین اسحاق هرتزوگ (رئیس رژیم صهیونیستی) و حتی یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون، ناراحتی خود را از لفاظیهای احیا شده دولت بایدن درباره نیاز به راهحل ۲ دولتی از زمان آغاز جنگ علیه غزه ابراز و بهطور خصوصی تأکید کردهاند که دولت بایدن از صحبت علنی درباره راهحل ۲ دولتی در پیامدهای حمله حماس در ۷ اکتبر خودداری کند.
مرور تاریخی وقایع سال ۱۹۹۳ در جریان پیمان اسلو رو مهر تأییدی بر این موضوع است که رژیم اشغالگر و آپارتاید اسرائیل هرگز حقی را برای فلسطین به رسمیت نمیشناسد، حالا ۳ دهه از روزی که یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون در واشینگتن دیسی دستهای یکدیگر را به گرمی فشردند گذشته است، روزی که جهان تصور کرد منازعه برای همیشه تمام شده است، اما ۳۰ سال بعد فلسطین دوباره به موضوع اول جهان تبدیل شده و حامیانش دانشگاههای آمریکا را تسخیر کردهاند.
کد خبر 749917